کد مطلب:28703 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:111

خطبه امام، هنگام بازگشت از صفّین












2605. نهج البلاغة - برگرفته خطبه وی، هنگام بازگشتش از صفّین -:او را سپاس می گویم به درخواست از وی كه نعمتش را كامل فرماید، و به فرمانبرداری در برابرِ شكوهش، و با خودنگاهداری از نافرمانی اش. و از او یاری می جویم، به جهت نیاز به این كه مرا كفایت فرماید، كه همانا هر كس وی هدایتش كند، گم راه نمی شود؛ هر كه او با وی دشمن باشد، نجات نمی یابد؛ و هر كه او بی نیازی اش بخشد، نیازمند نمی شود. پس همانا او فراتر است از هر آنچه سنجیده شده و برتر است از هر آنچه گنجینه گشته.

و گواهی می دهم كه معبودی جز او نیست و همتایی ندارد؛ گواهی ای كه خلوصش از بوته آزمون برآمده و اعتقاد به آن، با صفای نیّتْ همراه است و همواره به آن چنگ می زنیم تا آن گاه كه ما را زنده می دارد؛ و آن را برای روزهای هولناكی كه در پیش داریم، ذخیره می كنیم. این گواهی، نشانه ایمان استوار ما و سرلوحه نیكوكاری و خشنودیِ خدای مهرورز و سبب دور ساختنِ شیطان است.

و گواهی می دهم كه محمّدصلی الله علیه وآله بنده و فرستاده اوست كه وی را با دینی پُر آوازه و نشانه ای تابناك و كتابی نگاشته و نوری تابان و پرتوی درخشان و فرمانی جداسازنده، فرستاد تا شبهه ها را بزداید و با برهان ها استدلال كند و به نشانه ها [ ی خدا] هشدارشان دهد و از همانندها (سرنوشت اقوام پیشین) بیمناكشان سازد. و در آن حال، مردم در آشوب هایی به سر می بردند كه در آن، ریسمان دین گسسته، ستون های یقین سست گشته، بنیان [ دین] دست خوش اختلاف شده، امور نابه سامان گشته، و راهِ برون شدن [ از فتنه ها] تنگ آمده بود و راهی برای هدایت یافتن نمی شد. پس ره نمودن از میان رفته و كوری فراگیر شده بود.

در آن حال، از خداوند مهرورز سرپیچی می شد، شیطان یاری می گشت، ایمانْ خوار و ستون هایش ویران و نشانه هایش دگرگون و راه هایش نابود و جاده هایش ناپدید شده بود.

در آن حال، از شیطان فرمان می پذیرفتند و در راه های او گام می نهادند و به سرچشمه های وی وارد می شدند. به یاری ایشان، نشانه های شیطان، آشكار و پرچم او برافراشته گشت، آن هم در فتنه هایی كه مردم را زیر گام های خویش لگدمال كرد و زیر سُم هایش در هم كوفت و خود، پا بر جا ایستاد. پس در آن فتنه ها، مردم سرگشته و حیران و بی خبر و فریفته، در بهترین خانه (كعبه) با بدترین همسایگان به سر می بردند و خوابشان بیداری و سرمه دیدگانشان اشك بود؛ در سرزمینی كه دانشمندش لگام زده و نادانش گرامی بود.

[ شریف رضی گفته است:در بخشی از این خطبه، امام علیه السلام درباره خاندان پیامبر - درود و سلام خدا بر او باد - سخن می گوید: ]

ایشان جایگاه راز خدا، پناهگاه فرمان، مخزن دانش، بازگشتگاهِ حكمت، خزانه كتاب ها[ ی آسمانی]، و كوه های دین او هستند كه با ایشان، قامت خمیده دین را راست فرمود ولرزش پیكر آن را از میان بُرد.

[ شریف رضی گفته است:در بخشی دیگر از خطبه، امام علیه السلام از گروهی دیگر سخن می رانَد: ]

گناه كاشتند و آن را با فریب، آبیاری نمودند و هلاكت درو كردند. از این امّت، هیچ كس با خاندان محمّد صلی الله علیه وآله سنجیدنی نیست و آنان را كه همواره نعمت آن خاندان بر ایشان جاری است، با آنها نمی توان برابر شمرد.

ایشان، بنیان دین و ستون یقین هستند كه افراطكار به آنان باز می گردد و وا پس مانده به ایشان می پیوندد. ویژگی های حقّ امامت از آنِ ایشان است، و جانشینی و میراثبری [ از پیامبرصلی الله علیه وآله] در آنان جریان دارد. اكنون حق به شایستگانش بازگشته و به جایگاهی كه از آن رخت بر بسته بود، باز آمده است.[1].









    1. نهج البلاغة:خطبه 2، بحار الأنوار:49/217/18، مطالب السؤول:58.